می خواهم بنویسم اما :

کاش چشمانم پر از اشک نبود تا میتوانستم برایت نامه ای بنویسم.

بنویسم که من هم همچو تو درد را میفهمم.

من نیز چون تو وداع را میشناسم.

بی طاقتی گل را در هجوم طوفان نظاره گر بودم.

دستهای خاک آلودت را میبوسم.

ای ترنم زندگی -مبادا در گذر از پلهای حوادث -دستهای مهربان پروردگارت را رها کنی.

از تو دورم اما با تو میمانم.

همانگونه که با کودکان  پاک بم و درودزن ماندیم.

درود بر آنها و برتو که میدانم درد در وجودت موج میزند.درود بر تو که دلت دریاست.

تکان دهنده تر از خواب غم آلودتان که معصومیت را به تصویر دل حک میکند.

درود بر شما و عزیزانتان که بی کلامی جام وداع را نوشیدند.

من نیز اینجا همچون شما داغدار خواب غفلت مردمی هستم که با هم بودن را به پشیزی فروخته اند تا ندانند اندوه درب کدام خانه را میکوبد.

همه ی کودکان من- مرا نیز در تمام لحظه هایتان شریک بدانید.


نظر()

 پارسایان...   

مشخصات مدیر وبلاگ

فریار [1]

آری آری زندگی زیباست..... زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست..... گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست .... گر نه ...خاموش است و خاموشی گناه ماست
ویرایش

دسته بندی موضوعی

ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ